ایستگاه راه آهن چم سنگر

ایستگاه راه آهن چمسنگر و ایستگاههای منطقه راه آهن لرستان

ایستگاه راه آهن چم سنگر

ایستگاه راه آهن چمسنگر و ایستگاههای منطقه راه آهن لرستان

کشتار مردم در بحرین توسط عربستان

چند صباحی است که آتش انقلاب در کشورهای عربی شعله ور شده ومردم برای استقلال وآزادری ورهایی رهبران وکشورشان از یوغ استکبار به خیابانها آمده اند و می خواهند بعد از سالها خودشان باشند ؛ مستقل و آزاد . اما سرکوب مردم در بحرین ودخالت نظامی عربستان با سایر کشورهای عربی کمی فرق میکند ! اگر عربستان سران کشورهای عربی است چرا به مصر وتونس ولیبی واردن ویمن لشگر کشی نکرد ؟! مگر پادشاه تونس به عربستان پناهنده نشد چرا برای بازگشتش به قدرت تلاشی نکرد؟! چرا لشگر کشی به بحرین ؟؟!!

من این اقدام نظامی عربستان را از دوجنبه نگاه می کنم و این دو دیدگاه برای همه هم روشن و مبرهن است :

اول اینکه اگر حکومت وقدرت به دست مردم بحرین ومنتخبین آنها بیفتد عربستان وحامیانش دیگر باید آرزوی رابطه عمیق وبی چون وچرای بحرین با عربستان را بگور ببرند .خوب بنگریم عربستان رابطه عمیق و حمایت همه جانبه ای از بحرین دارد و متحد ومطیع دیرینه اش بوده ودیگر اینکه باتوجه به اینکه اکثریت مردم بحرین شیعه مذهب می باشند عربستان نگران است که متحدجدیدی برای ایران در منطقه حساس واستراتژیک خلیج فارس شکل بگیرد .علاوه بر اینکه ایران متحد خوبی برای بحرین خواهد بود ممکن است دیگر انقلابهای یمن و اردن ومصر شیعیان قدرت تازه ای در عرصه بسط وگسترش نفوذ خود در ارکان حکومت ونقش موثر در چهارچوب سیاستهای کلان حکومت های جدید داشته باشند .اینها دلایلی است که عربستان از نفوذ شیعیان وایران در انقلابهای رخ داده می خواند.اما به هر تصور ویا خیالی که آمریکا وعربستان برای خود دارند که می توانند درهر جا که لازم دیدند لشگر کشی کنند باید بدانند که در بحرین وجمعیت ٨۵ درصدی شیعیانش خون ایرانی می جوشد وحتما بحرینی ها میدان لولوء را " میدان آزادی " نام خواهند نهاد و بالاخره آزاد خواهند شد ومستقل وآزاد ورهبر منتخبشان خودانتخاب خواهند نمود نه یک عده ی قلیل ١۵ درصدی !!که همه ارکان حکومت دردستشان است وبه خواسته های بحق مردم وقعی نمی نهند !......هرطور که باشد احساس میکنم که قلب ما، در بحرین می تپد ........

15 اسفند روز درختکاری ومنابع طبیعی

اگر یادتان نرفته باشد سالها پیش در هر روستا ودهات وهرجا جاکه عشایر یییلاق وقشلاق میکردند بازرسانی آنها را کنترل میکردند بنام "جنگلبان" .این افراد شناخته شده برای همه مردم بودند وهمیشه مواظب حضور آنها بودند که مبادا خلاف نظر وگفته ی آنها درختی را قطع کنند.عمده افراد عشایر وروستاییان لرستان هم با "بلوط" سر وکار داشتند واین درخت همراه و همدم آنها در تابستان وپاییز در کنار کوههای سر به فلک کشیده لرستان بوده وهست.بنابراین جنگلبانان مواظب بودند که مردم "بلوط" را قطع نکنند واگر خواستند سایه بان داشته باشند از شاخه هایی که آسیبی به ساقه اصلی درخت وارد نمی کند استفاده کنند .گاه اتفاق می افتاد که جنگلبان بعد از روزها وساعتها گشت در کوهها وراههای صعب العبور برای سرکش به حوزه اش به سیاه چادری ویا روستایی میرسید که بلوط را برای سایه بان ویا سوخت قطع نموده اند .بعضی از افراد جنگلبان اهل تسامح وبعضی هم سختگیربودند و طرف را جریمه میکردند ! طوری که مردم واقعا از افراد سختگیر می ترسیدند وسعی میکردند از درختهایی که به طور طبیعی خشک شده برای سوخت استفاده کنند و سراغ درختهای جوان وزنده نروند .سالهاست که حضور این افراد در ییلاق وقشلاق وراههای صعب العبور وکوهها ودورترین نقاط استان کمرنگ شده و دیگر کسی سراغ افراد خاطی نمی رود با بازنشسته شدن این افراد انگار نسل حفاظت از "بلوط" هم منقرض شد.جای خالی اشان خیلی احساس میشود و حضورشان هرچند سمبلیک بالاخره وجدانهایی خفته را برای حفظ درختان وحشی وطبیعی بیدار میکرد . حالادیگر بلوط ها بیشتر تنها شده اند ونه نی چوپان وصدای گله و یا اتراق عشایر به خلوتشان وارد نمی شوند فقط گاه وبیگاه غرش بولدوزر ویا بیل مکانیکی برای حفر لوله ی نفت وگاز خوابشان را آشفته میسازد و کاکل بلوطشان را خشک میکند و باورمان میشود که جنگل های بلوط لرستان هم مانند سایر داشته های لرستان به تاریخ می پیوندند .......