ایستگاه راه آهن چم سنگر

ایستگاه راه آهن چمسنگر و ایستگاههای منطقه راه آهن لرستان

ایستگاه راه آهن چم سنگر

ایستگاه راه آهن چمسنگر و ایستگاههای منطقه راه آهن لرستان

اصطلاحات راه آهنی

ر این پست تصمیم گرفتم اصطلاخات رایج راه آهنی را بنویسم و خیلی از این اصطلاجات هم ممکن است از قلم افتاده باشد و دوست دارم خوانندگان  نظرات خود را پیرامون این اصطلاحات حتما بنویسند واگر خاطره ای دارند یادآوری نمایند.

قطار باری- قطار محلی- قطار مسافری-قطار احشام-ف 1 - ف 2- ف 3 -

تلاقی- چراغ قرمز-سبز- زرد- مانور-کنترل-عبوری-بی سیم-

بلندگوی ایستگاه -انبار توشه -بلیط و بلیط گیر-

رئیس قطار- ترمز بان- سوزن بان-راهبان-گارد واگن

تونل-کُرپی- ریل- بولت- تراورس-دیزل-درزین-پشتکار درزین

مقره - سیم بان- تلفن ایستگاه - قطار نماز- نیشکریها در قطار-خارج شدن قطار از ریل

سوت قطار -اعلام حرکت قطار- سالن انتظار قطار-پرداخت حقوق

 خط کوب -خط فرار-خط مانور-خط 1و2و3-خط کور

فهرست ایستگاه های بین راه راه آهن لرستان (دورود -اندیمشک) :

قارون-بیشه -سپیددشت- چم سنگر-کشور -تنگ  هفت-تنگ پنج- تله زنگ- مازو- شهبازان- گل محک-بالارود-دوکوهه

حال نظر شما چیست؟!

کرمانشاه و یادآوری حماسه ها

برای انجام یک ماموریت کاری چند روزی به کرمانشاه عازم شدیم. در این چند روز از استانهای همجوار مانند کردستان -ایلام- همدان -لرستان هم کارشناسانی برای آموزش به کرمانشاه امده بودند و هر روز گروهی وروز بعد گروه دیگری... در فاصله ای اندک و در ساعات پایانی یکی از روزهای آموزش برای بازدید به اطراف شهر کرمانشاه یعنی روانسر وجوانرود رفتیم.به علت هوای برفی و سردی هوا این بازدید رفت وبرگشت بیش از 4 ساعت طول نکشید وسریع برگشتیم اما در بین راه روانسر وجوانرود چیزی که نظرم را به خود جلب کرد مقبره های زیادی بود که درکنار جاده دیده میشد تقریبا میشد حدس زد که اکثر انها مربوط به زمانی خاص بودند و هر بیننده ای را در فکر فرو می برد. بی اختیار به سالهای نه چندان دور حمله وتجاوز کشور همسایه یعنی عراق به ایران رفتم .

این نشان میداد که در این استان ودر کوچکترین روستاههای آن نیز از حمله ی دشمن در امان نبودند و آماج بمب وموشک و حمله ی مستقیم بوده اند و در این راه شهدای زیادی هم برای حفظ مرزهای کشور وناموس و هویت ودین خود کرده اند. صحنه ای که بعد از چند روز هنوز در خاطرم مانده و این واقعیت را می توان با تمام وجود خود حس کرد که جانفشانی مردم این سرزمین در هر برهه ای برای میهن خود تمامیت ندارد. یادشان گرامی

رئیس ایستگاه راه آهن چم سنگر

 سالهای متمادی هر ایستگاه طی قوانینی قدیمی و مختص راه آهن رئیسی که با حکم رئیس راه آهن لرستان منصوب می شده است و تقریبا هر 5 سال مسئول جدیدی برای مدیریت ایستگاه گمارده می شد. بنا دارم نام مسولین محترم سالهای دور این ایستگاه را بیادگار و برای یادبود انها که با مردم ایستگاه همراه وهمقدم ونفس به نفس مردم زندگی وخدمت نموده اند .همچنین از مسئولین حوزه و قطعه و  کارگزان و راهبانان ونگهبانان ایستگاه چم سنگر یادی بکنم. از همه ی دوستان و همولایتی ها خواهشمند است نام هر مسئول ویا رئیس ایستگاه ویا راهبان ایستگاه ویا کارگر را برای یاد آوری برای این حقیر ارسال نمایند.


http://chamsangar.persianblog.ir/post/237/

نسل جدید فوتبالیستهای چم سنگر

بدرخواست دوستان عزیزم نام جوانان ونوجوان چم سنگری که نسل جدید بچه های چم سنگر محسوب می شوند را به رشته ی تحریر در آورده ام .تشکر از پسر دایی عزیز امین بهشتی !

دروازه بانان:مجید داوودی-ماشااله آبزاده-حسن صادقی-علی نجاتی -مسلم برزکار-اسماعیل پاپی (پورابراهیمی)
مدافعان:زنده یاد حمید پاپی-محمد مرادی -روح ا... آبزاده-مالک ملک آسا-کوروش الهی نژاد-حسین صادقی-ابوالفضل پاپی-حسن ملک آسا -علی بهشتی

هافبکها:توکل پاپی(پورمتین)-ابراهیم پاپی-مهدی پاپی-مهدی بهشتی -امین بهشتی - علی اصغر پاپی-حسن احسانبخش-هادی بخت پور-ابوذر پاپی-شهاب بهشتی-اسماعیل ملک آسا-عباس ملک آسا-حمید بخت پور
مهاجمان:محمد بهشتی -مهدی پاپی-محمود پاپی (خلیلی)


http://chamsangar.persianblog.ir/post/235/

فوتبالیست های چم سنگر !

پانوشت های امین بهشتی و ذکر اسامی بچه های چم سنگر در سالهای دور مرا بی اختیار به آن دوران برد .دورانی جز خاطره نام دیگری نمی توان بر آن گذاشت.اسامی افرادی که هرکدام درفوتبال دیمی آن دوران برای خودشان استعدادی بودند و در بی خبری مطلق و محرومیت دوران طلایی اشان به پایان رسید .دورانی که اگر بچه های ما هم به رسانه های تصویری وگروهی و اخبار وامکانات دسترسی داشتند ممکن بود حالا چند تا "حمید فتحی-کاپیتان تیم نفت تهران " ها تحویل فوتبال کشور داده بودیم .هر چند آنزمان از نظر بزرگتر ها این توپ برای جوانانشان  "آب" و"نان" نخواهد شد وفقط وقت خود را تلف می کنند.

http://chamsangar.persianblog.ir/

مسابقات فوتبال منطقه راه آهن


سالها پیش دهه ی 60 و70 مسابقات فوتبال بین ایستگاههای راه اهن جذابیت و شور وهیجانی خاصی داشت .این مسابقات معمولا در بهمن ماه وبرای گرامیداشت دهه ی فجر برگزار میشد ولی در طول سال نیز مسابقات دوستانه بین ایستگاه های مختلف برگزار میشد. تیم های مطرح این مسابقات معمولا راه اهن سپیددشت و چم سنگر وتنگ 7 بودند.

تنگ 7 تیم خوبی داشت وهمیشه بازی کردن در زمین این ایستگاه برای میهمان سخت بود ولی بازی ها دوره ای هم برگزار می شد ومعمولا تیم ها میزبان و هم میهمان بودند واین برجذابیت بازی ها افزوده بود به نوعی که فوتبال کل مردم ایستگاه را تحت تاثیر قرار میداد وهمه تماشاگر ودوستدار بازی جوانانشان بودند.بعضی اوقات ایستگاه مازو هم در مسابقات شرکت میکرد وگاهی اوقات درگیری بعد از بازی در این ایستگاه جزء لاینفک بازی بود و بهترین نتیجه در مازو بدون درگیری مساوی بود .


ادامه در :http://chamsangar.persianblog.ir/post/227/

ورزشگاه آزادی

سالهاست که به استادیوم آزادی نرفته ام .آخرین با بازی پرسپولیس وپاس بود که حمید استیلی و هاشم حیدری و ... در پاس بودند بازی خوبی بود و من هم با دوستان ورزشگاه بودم وطرفدار استقلال !

اما اینبار حکایت فرق می کند این بار استقلال تیم محبوبم با تیمی بازی می کند که با دوستداران وطرفدارانش در برنامه 90 خیلی راحت ارتباط برقرار کردم و از جنس خودم بودند ؛ چهره های بعضی از کودکانش مرا بیاد کودکان دیارم می انداخت با همان حیای لری و زبان صاف وساده و شیرین و بی آلایش لری حرف می زدند .احساس کردم قسمتی از وجودم در آنجاست وخاطراتم زنده شد .خاطراتی با آن استادیوم کوچک وقدیمی که بزرگ مردانی از قوم در لباس فوتبال به جنگ قهرمانانی تا بن دندان مسلح می روند که هیچ سلاحی جز غیرت در دست ندارند و با فنون و تکنیک محلی زور آزمایی می کنند .شاید در این دیدار مغلوب باشیم ولی میدانم مغلوبی سربلند خواهیم بود

ولی خیلی دوست دارم خاطره دهه 60 فوتبال مردم استانم لرستان -خیبر خرم آباد - دگربار تکرار شود و اینبار یک تیم دیگر از مردم قومم دگر غول فوتبال  ایران را شکست دهد تا ناممان را جاودانه سازد و ورد زبانها باشیم . چرا که هر بار در استادیوم آزادی بعد از سالها نام خیبر خرم آباد هم برای رو کم کنی حریف فریاد زده میشود !

هرچند این برد وباخت ها در دنیای فوتبال طبیعی است و  با یک برد به کسی جام نمی دهند اما مردم قوم من میخواهند تاریخ و هویت و بغض فروخورده ی سالها جدایی و محرومیت خود را سر دهند وفریاد کشند .

بعد از سالها به استادیوم می روم و به جای تیم محبوبم استقلال ، "جان و وجود " خود را برکمان  صوت فریاد خواهم کشید  : یاسیج - خیبر - لُـــــر

قطعه شعری در وصف منطقه پاپی

محل پاپی

 

محــل پاپی کُـــل کــوُه و روُوَه                   دار وُ دِرختَه آو هَـــواش خُووهَ

هـــی دِ کاشرف تا گه مـــازوُه                 کُــل نِــرِوُ  بِــــرکَه بیشترش کــوهَ

چشمــیا قیمتـی آویـا شیـرینـم                آبشـار و بیـشه دوسـیـا دیـریــنم

تـــاف و قِـلاگُـل چی مِهمُـوخُونَــهَ             مـَهــد تَفــریــگاه کُــل لُــرسُــــونَه

کُوهــیا کـُـوه کِــلا و هَشــتا پـَهلـی          کُــــل چِشــمه ریزُ و دِرَختیا بَــلـی

(نجم) رگ و ریشه داره وِ قِشُو              که چَنـــی قشنگ ورداشتهَ پِشُو

                                              

                                                   شعری از: عبدالکریم نجم الدینی - خرم آباد

                                                   کتاب : لرستان در شعر شاعران

                                                   نویسنده : دکتر شفیع زاده

عزاداری لرستانی ها در پایتخت

امسال به همت حاج حسین سلوک فرزند حاج رضا سلوک -حاج رضا سلوک ؛ بانی هیات بزرگی در محله پل بزرگ شهر خرم آباد(هیات حضرت ابوالفضل (ع) )- هستند ،هیات عشاق العباس لرستانی های مقیم تهران دایر گردید.هرچند دغدغه ی ایشان مبنی برعدم اطلاع همشهریان  از وجود چنین هیاتی در پایتخت درابتدای امر ذلشوره ای برایش بوجود آورده بود ،اما با همراهی وهمکاری دیگر همشهریان اطلاع رسانی انجام گردید ،هرچند این اطلاع رسانی بصورت کامل بعلت عدم دسترسی بدیگر لرستانی ها وقوم لر انجام نگرفت ؛اما در همین شروع سال اول ؛حضور گسترده  وبی ریای لرستانی ها در هیات عشاق العباس نشان از مصمم بودن آنان بر اتحاد و همراهی وهمکاری با یکدیگر وزنده نگهداشتن آیین محرم خاص لرستانی هاست.


ادامه :

http://chamsangar.persianblog.ir/

تولد لریاتی ها

این مطلب را برای دوستانی می نگارم که چند روزی است از زادروز تولدشان یعنی 30-31 شهریور ماه گذشته است ! اگر به اجمال نگاهی کوتاه به زادروز تولد بچه های لر قبل از سالهای 57 بیندازیم متوجه میشویم که اکثر این بچه ها زادروز تولدشان 30 و31 شهریور ماه ذکر شده در حالی که ممکن است زادروز تولدشان واقعا با روز ذکر شده در سجل شان فرق داشته باشد و یا در فروردین ،اردیبهشت ویا ماههای دیگر سال متولد شده باشند! اما باتوجه به فاصله زمانی بین تهیه شناسنامه و بازدیدهای دوره ای مامور ثبت احوال از روستاهها وعشایر گاه اتفاق افتاده که روز تولد و روز ثبت شناسنامه با هم یکی است و دویا سه برادر ویاخواهر از فرزندان یک خانواده روز ثبت شناسنامه شان یکی است فقط سال تولدشان متفاوت است! اینهم  اشکالی ندارد چون ما در حافظه بلندمدت پدر ومادرمان روز وماه وسال دقیق تولدمان حک شده است وانان همیشه با یک حساب سرانگشتی مثلا چندمین روز ویا ماه زمستان ویا چند روز ویا چند شب قبل ویا بعد از شب چله و یا بعد از ییلاق ویا قشلاق ویا بعد از برداشت گندم و یا براساس مکان یعنی "جامالگه" ویا ..... دقیقا زادروز تولدمان را یادآوری میکنند وما هم خوشحال از پی بردن به راز ورمرز وز تولدمان آن را برای دوستان ویا فرزندان خود بیان میکنیم ! حال اینکه اکثر تولدها یا در انتهای تابستان ویا زمستان بوده بخاطر اینکه مامور ثبت احوال با یک حساب سرانگشتی دقیق برای روز اول مدرسه زادروز تولدی برایمان ثبت میکردند وچنین است زادروز تولدبسیاری از لرهای قبل از سال 57 تقریبا در یک روز ونزدیک بهم است .بارها اتفاق افتاده که سالروز تولد دوستی را بر اساس شناسنامه تبریک گفته ولی ضمن تشکر اصلاحیه ای بر آن اضافه نموده که مثلا سالروز تولدش دقیقا 14 فروردین است نه اول فروردین یا 30 شهریور واز این دست قبیل !!اینها چیزی را عوض نمیکند اما خوب است بدانیم که روزنگار ما ایلیاتی ها گاها بر اساس زمان ومکان وشرایط ومقتضیات عشایری وایلیاتی مان با همه قوانین وخط کشی ها ی مدون فرق میکند..

قسم مادر در فرهنگ لریاتی

یتوان گفت که "مادر"مقدس ترین نماد وسمبل برای ادای سوگند است.بطوریکه در فرهنگ لریاتی و ایلیاتی قسم یاد کردن مادر با عناوینی همچون " به شیر مادر" و"به خاک مادر " نمونه ای از قسم هایی هستند که به قول معروف موی لای درزشان نمی رود وبیشتر اوقات افراد با شنیدن این نوع قسم به راستی ودرستی موضوع ومنظور گو ینده آن پی میبرند.شیر مادر عصاره ای است که از وجود مادر سرچشمه گرفته وبنوعی پاکترین وبی آلایش ترین ماده ی حیات انسان است و این پاکی حلالیتی نهفته دردرون خودش دارد و به همین خاطر هم برای کسانیکه قسم آن را باور دارند  مقدس است.قسم هایی دیگر درفرهنگ ایلیاتی مانند "جان" افراد نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار هست.طوری که درفرهنگ قدیم لریاتی صداقت وشفافیت لری درگفتار ورفتار مردم نقشی اساسی داشته وقسم با عنوان"جان شما" نیز از اهمیت وصحت خاصی برخوردار بوده است .انواع قسم نیز باتوجه به زمان نیز دائم درتغییر بوده و"جان هرچی مرد" و"به علی (ع) قسم " و"حضرت عباس"و"جان پدر" و"به خاک پدر" ... نیز رواج داشته ودارد .هرچند امروزه نیز درصداقت و شفافیت ها نیز تردیدهایی وجود دارد اما هنوز درعشایر ومردمانی که هنوز فرهنگ واصالت وشفافیت لری را در میان قوم لر در وجودشان حفظ نموده وصداقت ودرستی وراستی جزء آداب ورسوم و هویتشان است رواج دارد وحتی برای مهمترین مساله هم لازم به سوگند یاد کردن وجود ندارد و به قول معروف "حرف مرد یکی است" و"راستی ودرستی" اساس کارشان است وکمتر موقعی لازم است به مقدساتشان سوگند بخورند چون مقدساتشان اهمیت ویژه ای در وجود وزندگیشان محسوب میشود کما اینکه در کشور ایتالیا نیز برای "قسم مادر" اهمیت وىژه ای قائلند و اگر بخواهی فردی ایتالیایی را ناراحت وخشمگین سازی به دروغ قسم مادر یاد کن تا آن وقت اوج عصبانیت وپرخاشگری اش را ببینی! چیزی که شاید نزدیکی دو تفکر و دونوع نگاه به مقدس بودن نام ویاد "مادر" است که درهمه ی فرهنگ ها وملل گوناگون جایگاه ویژه ای دارد همچنان که در فرهنگ ایلیاتی ما لرها ازمقدس ترین قسم هاست.

نقش توسعه ناهمگون در تخریب محیط زیست ومهاجرت ها

به روشنی نمیتوان تخریب محیط زیست وبعضی از مهاجرت ها را توسعه ربط داد .اما توسعه هم اندک نقشی در این فرایند لااقل در منطقه ما داشته است !تا دهه هفتاد شمسی منطقه ما مخصوصا ایستگاه چمسنگر وبعضی از ایستگاههای دیگر مثل بیشه -کشور-تنگ 7 وتنگ 5 ارتباطی جاده ای با مرکز ویا دیگرشهرهای استان نداشتند.این امکان از طریق راه آهن وقطار انجام میگرفت مثلا برای مسافرین ایستگاه کشور وتنگ 5و7 وچمسنگر وبیشه که میخواستند به خرم آباد ویا دیگر شهر ها سفر کنند باید ابتدا به یکی از ایستگاههای سپیددشت ویا دورود رفته وسپس از انجا راهی مقصد بعدی خود شوند وبا امکانات وساعات رفت وآمد مهمترین وسیله نقلیه مردم یعنی "قطار محلی "این سفر یک روز طول میکشید!اما از دهه هفتاد ببعد این ارتباط رنگ وشکل وبویی دیگر گرفت.بعنوان مثال با احداث تقریبی 5 کیلومتر راه ویک پل فلزی چندمتری ارتباط ایستگاه چمسنگر با سپیددشت ومرکز استان برقرار شد!ودیگر ایستگاههای بعد از چمسنگر به سمت اندیمشک بیشتر مواقع از طریق ایستگاه چمسنگر به خرم آباد مسافرت میکردند.تا ایجای قضیه خوب و رفت وآمد مردم منطقه آسانتر وسریعتر انجام گرفت.اما در بعضی از نقاط مثل چمسنگر ومناطق بختیاریهای چمسنگر و دیگر ایستگاه ها با باز شدن پای توسعه این مناطق به سرعت خالی از سکنه شده و به شهرها مهاجرت نمودند و به طوری که عشایر مناطق اطراف خانه ها ومناطق دردست اهالی قدیم را خریداری کرده وجایگزین انها شده ودربعضی اوقات نیز شغل خود یعنی دامداری را هم رها کرده ودر این ایستگاهها به شغل ساده تر وراحتتری یعنی افتتاح یکباب مغازه بقالی وبه اصطلاح امروزی سوپرمارکت نمودند و قید کوه و طبیعت وزندگی عشایری را مانند ساکنان قدیمی تر وقبلی این ایستگاهها زده وراحت طلبی را برای خودبرگزیدند! از طرفی وقتی پای ماشنیهای گوناگون به این مناطق باز شد ساکنین تصمیم گرفتند یک نوع ان را برای خود ابتیاع نموده وبا ان به "شغل شریف وملی مسافرکشی "روی آورند.در این بین مناطق وطبیعت وجنگل های بلوط این مسافران سفرکرده روز به روز درحال ازبین رفتن و نابود شدن بود .به طوریکه هرچند وقت افراد سوداگر وبی مبالات چراگاه ها وجنگل ها ی عشایر که حالا خالی از سکنه شده را آتش زده ویا باقیمانده آنها را با اره خشم و نفرت یکی پس از دیگری بریده وان مناطق سبز وزیباو جنگل های بلوط به مناطقی خشک وخالی از طراوت وسزسبزی تیدیل شدند.وقتی که سال به سال عشایر با ییلاق وقشلاق دوغ وکره وماست و روغن خود را باسفر به چراگاههای تازه بدست میاوردند و فقط برای مایحتاج ضروری به مناطق وایستگاهای حومه سفر میکردند حال این قضیه برعکس شده وهمان عشایر اکنون با چند بز وگوسفند وگاو به حاشیه شهر ها پناهنده شده ویا زمینی برای کشت وکار برای خود مهیا نموده و خانه وکاشانه اشان دربرخی اوقات هم خریداری ندارد وچند سالی یکبار برای یادآوری "هویت " و اصل بقا ی خود به سرزمین خود مهاجرت نموده تا اعلام کنند که این سرزمین پدری و اجدادی اشان است تاکسی قصد تعرضی به آن نداشته باشد !! خانه ها عملا آوار وجنگل ها خشک وخالی تر از هر موقعی شده اند.جوانان قید زندگی درکوهستان وحتی روستا ها را زده ودرپناه شهر وشهرنشینی با توسعه موبایل واینرنت جوانان عشایر هم با آهنگ های گاهی ناموزون وسخیف به استقبال توسعه و فناوری های نوین رفته اند .مشکل استفاده از این وسایل "موج سوم " نیست مهم غرق شدن در این مدنیت وتوسعه یافتگی وفراموش کردن هویت واصالت است که گویی شاید آنها هم با موجی دیگر فراموش شوند ...توسعه مخصوصا در بعضی از مناطق مثل احداث جاده مانند مناطق بکر کوهستانی وعشایری با هدف خدمت به مردم این مناطق دردراز مدت با ازدست رفتن جنگل وطبیعت وهویت وتغییر روش زندگی این مردمان رابطه مستقیم دارد جا دارد که بعضی از مناطق عشایری وکوهستانی را به بهای احداث راه روستایی وعشایری با کمک بیل ها وبولدوزرها که راههای ایجاد شده در این مناطق با توجه به وضعیت جوی و بارندگی وبرف بیشتر "یکبارمصرف" هستند تا راههای دائم وپرتردد و نابودی هزاران درخت بلوط وفرسایش میلیون ها تن خاک به بهانه احداث جاده !!را فدای این "خدمت " نکنیم .(مانند احداث جاده به عشایر حاشیه های دریاچه گهر دورودودیگر مناطق کوهستانی وعشایری استان) وبگذاریم عشایر در زمان ومکان واقعی خود زندگی کنند وبگذاریم ساز چوپان عشایر همان نی ونواهای محلی باشد تا آهنگ های "رپ ومتال و جاز و ...گوشی های موبایل!که پخش آنها درمراسم های عروسی وعزا بیشتر وبیشتر ازهر زمان دیگری هویداست"

همایش دانشجویی تجلیل از استاد منظمی و رحمان پور و دانشجویان برتر

فرهنگسرای خاوران، دوشنبه نهم خرداد ماه شاهد گردهمایی لرستانی ها بود. در این مراسم که به منظور از تجلیل از دو استاد بزرگ موسیقی لرستان، و دانشجویان لرستانی حایز رتبه های برتر کنکور سراسری برگزار شد جمع کثیری از دانشجویان، استادان و هم استانی های مقیم تهران حضور داشتند.

به گزارش نشریه اینترنتی لور، فرهنگسرای خاوران، نهم خرداد ماه سال یکهزار و سیصد و نود شاهد گردهمایی لرستانی های مقیم پایتخت بود. در این مراسم که به منظور از تجلیل از دو استاد بزرگ موسیقی لرستان، و دانشجویان لرستانی حایز رتبه های برتر کنکور سراسری برگزار شد جمع کثیری از دانشجویان، استادان و هم استانی های مقیم تهران حضور داشتند.

بنابر این گزارش در این همایش که با همت وتلاش دانشجویان وکمیته دانش آموختگان ودانشجویان انجمن برگزار گردید از استاد رحمان پور واستاد درویش رضا منظمی تجلیل به عمل آمد، همچنین به ۵ نفر از دانشجویان ممتاز ونخبه لرستانی هدایایی اهداد گردید.

در ادامه مراسم هدایایی به ۴۵ نفر از دانشجویان ورودی سال ۸۹ با رتبه های زیر ۱۰۰۰ دانشگاههای تهران اهدا گردید. سپس سرکار خانم پیمان فر و اقای مهندس قربانی و اقای نادری نژاد از انجمن لرستانیها سخنرانی نمودند و در ادامه سعید معتمدی نماینده کمیته دانشجویی به شرح فعالیتهای کمیته دانشجویی از ابتدا تا کنون و فراز ونشیب های کمیته پرداخت و در مورد عدم توسعه لرستان و همچنین افت کیفی آموزش در استان و عدم توسعه زیربنا و کیفیت آموزش استان پرداخت. او در ادامه نمودار رشد و حرکت چند ساله قبولی دانشجویان لرستانی در دانشگاههای سراسری وآزاد وجایگاه لرستان در کشور در مقطع آموزش عالی را درمعرض نمایش گذاشت.

در ادامه گروه موسیقی به سرپرستی استاد رحمانپور اجرای برنامه نمود و در پایان گروه با تشویق و ابراز احساسات پرشور دانشجویان مواجه شد که دوباره به اجرای برنامه پرداختند و در پایان برنامه گروه موسیقی به خواست  دانشجویان احسان عبدی پور نوازنده سرنا به اجرای تکنوازی سرنا پرداختند که با استقبال حضار همراه شد.

سپس دکتر کردعلیوند به نمایندگی از مهندس صارمی زاده شهردار منطقه 21 دقایقی سخنرانی نمودند و پایان بخش مراسم سخنرانی امیراحمد منظمی دبیر همایش به تلاش وهمکاری و فعالیتهای کمیته دانشجویی برای برگزاری هر چه بهتر جشن تجلیل از دانشجویان وتلاش برای هرچه پربارتر بودن برنامه و هدایای ویژه دانشجویان با توجه به بضاعت اندک کمیته دانشجویی مطالبی ارایه نمودند و در پایان لوح تقدیر دانشجویان اهدا گردید.

از نکات جالب برنامه مراسم تجلیل از استاد درویش رضا منظمی برای اولین بار در انجمن لرستانیها برگزار میشد که با کلیپی زیبا ودلنشین از کارهای استاد با هنرمندی و دکلمه خوب سرکار خانم الماسیان مجری برنامه همراه گردید ودرادامه حاج اقا صدیق واقای نادری نژاد لوح سپاس را به استاد تقدیم نمودند واستاد دقایقی به سخنرانی پرداختند.

همچنین از زیباترین لحضه های برنامه اهدا لوح تقدیر به استاد رحمان پور از طرف استاد درویش رضا منظمی بود که برای دقایقی دو استاد در آغوش همدیگر وسپس با تشویق های پیاپی حضار مواجه شدند. مراسم دانشجویی که از ساعت ۵ با تلاوت قران وسرود ملی آغاز شده بود در ساعت ۹ به کارخود پایان داد.

حضور معاونین شهرداری منطقه ۲۱ جناب آقای دکتر کردعلیوند و آقای آذرخش به عنوان نماینده ویژه مهندس صارمی زاده اسپانسر هدایای ویژه دانشجویان وهمکاری تنگاتنگ مهندس صارمی زاده شهردار منطقه ۲۱ تهران جای تقدیر وتشکر وقدردانی میشود .

همچنین بنا به اعلام انجمن لرستانی های مقیم تهران، از مساعدت های جناب آقای غضنفر زینی وند مسول امور شورایاری منطقه ۱۲ تهران در تهیه هدایای دانشجویان با همراهی شهرداری منطقه ۲۱ تقدیر وتشکر میشود.بی شک حضور مسولین استانی در تهران در برنامه های کمیته دانشجویان ودانش آموختگان باعث دلگرمی و امیدواری این قشر جوان وفعال لرستانی خواهد شد.

واگویه های لری !

از شهر یا روستا آمده باشی ودر یکی از دانشگاههای معتبر تهران هم قبول شده باشی ودرس بخوانی و آخر سر هم کاری خوب دست وپا کنی تا عصای دست پدر یا مادر شوی ! اینها به کنار لااقل سربار خانواده نباشی. پدر ومادر وخواهر وبرادر روستایی ویا شهری ات برای موفقیت وسربلندیت از هیچ کمکی دریغ نورزند تا اسباب سربلندی اشان باشی !! وچه بسا مادر مهربانت بارها وبارها این دلتنگی ومرارت ودوری ات  را با لحن دلنشین وآوازی زیبا زمزمه کرده  که """ چَنِ خینِ جگر هَردِم نِمِی کِردِم شکایت  واَمیدی که دِ پیری بیام بِ سِم  وِ سایه ات ""!!

و درابتدای امر حس صفا وسادگی وصداقت و جوش وخروش در تو موج میزند وسفرهای تو به شهرستان وتلفن های پی درپی وکسب اخبار به طرق مختلف این را به توثابت کرده است که هنوز "عوض" نشده ای وارتباط تو و جستجوهای تو در خوابگاه ودانشکده ودانشگاه برای یافتن همشهری وهم محله ای خود داستان وحکایت های قشنگی دارد .... سال های بعد "نگاهت "را عوض میکنی ومسیرت را "کج" ! دیگر با همشهری ها و هم استانی ات کمتر افتابی میشوی، فاصله ها بیشتر وبیشتر میشود وبعضی اوقات که از کنارهم رد میشوید به زبان دیگری "هچاهه" می کنید که مبادا بو ببرند تو هم همشهری شان هستی ! تو هم "لری" !! شکاف بیشتر وبیشتر میشود وشاید تو نگران از رفتارهای بعضی از همشهریانت در آن محیط هستی که آبروی همه ماها را برده اند ویا همشهریانت تو را طرد می کنند که رفتارت تغییر کرده است !!‌ بهر حال سالهای بعد که فارغ التحصیل میشوی قید یار ودیار وکمند وزلف یار را میزنی ودر "پایتخت" بیتوته می کنی و دست اخر هم به سراغ یکی از همان هایی که روزگاری ممکن است تو و همشهریانت را بسخره گرفته بود ازدواج می کنی ! چرا که او بهتر از "بچه های لر" مرد سربراه واهل زندگی وصاف وساده وشفاف نمی یابد وهمان بهتر که به تو که ممکن است در سال اول جور دیگری نگاه میکرد اینبار نگاه عاشقانه ای داشته باشد. و تو بی خیال ازکنار دختر های همشهری ات که شرم وحیا وصداقت ونجابتشان در سراسر دانشگاه بی نظیر است عبور میکنی وخوشبختی وپیشرفت را در راه انتخاب جدید !می بینی و هیچگاه به این نمی اندیشی که ممکن است سالها بعد مادر ساده روستایی ات که به خانه ات می آید نمی تواند سیر دلش با پسر وعروسش درد دل کند ! ومادر روستایی ات همیشه  حسرت به دل بماند که نمی تواند خوب بگوید وخوب بخندد ویا اینکه اگر بگوید عروسش نمی داند ! وآخر سر بگوید : هرچه که در این سالها زحمت کشیدیم آخر پسرمان با "یکی" رفت !! وسالهای بعد دوستانی می بینی که با همان دختران لر هم دانشگاهی ازدواج کرده وچه صمیمانه مادران وپدرانشان مهمانشان میشوند ومیبینی چطور دوشهر از یک استان باهم "یکی " شده اند و مادران وپدران هنوز که هنوز است با همان زبان محلی خودشان در "پایتخت" "چک چنه " و"هچایه" می کنند واین برای همه  زیبا وجذاب و خودمانی است ....وتو گلایه می کنی وخاطره ای زنده می کنی وبه زمین وزمان وروزگار بد وبیراه نثار میکنی که چقدر زود "پیر" شدیم وتهران نفسمان وهمه جوانی وشور ونشاط و طراوتمان را گرفت ! می گویی کاش هیچوقت پایمان به "تهران" باز نمیشد چرا که حالا دیگر پایمان در این شهر "گیر" شده است..... اینرا همه با هم ، هم عقیده ایم ولی چه میشود کرد ؟!! روزگار است دیگر!.....بعضی اوقات هم  من می گویم "دور از جان شما ،دور از جان شما، دور از جان شما ! خیلی خیلی عذر میخواهم ؛مثل "سگهای شهری شده ایم که فقط "پارس"  می کنیم ! کار دیگری از عهده مان برنمی آید .......""و همه با هم یکجا منفجر میشویم .....

* هرچند دراین عصر نمی توان سلایق وعلایق گوناگون وتضارب آرا واندیشه ها وفرهنگ ها را نادیده گرفت و به پیوندی جدید ایراد گرفت اما "پیوندهای " خودمانی حال وهوای دیگری دارد و راحتیم با یک نفر دیگر از جنس خودمان .. هر چند باز هم به همه نظرات دیگر احترام میگذارم اما اعتقاد دارم افراد نباید به "خودشان" پشت کنند و این واگویه ها براساس داستان ویک واقعیت عینی است با اندکی تخلیص و...

لزوم استفاده از موسیقی محلی در تیتراژ سریالها

کار گروه رستاک را حتما دیده ویا شنیده اید ( دریک لوح فشرده قطعاتی از موسیقی نواحی مختلف ایران مانند سیستان-گیلان-لرستان-کردستان و.. را بازخوانی کرده که بسیار مورد استقبال قرارگرفته است.).اگر ندیده باشید در تیتراژ پایانی سریال "در رو" در ایام نوروز ٩٠ قسمتی از اجرای آن که قطعه "بارو بارو "به زبان محلی لری را اجرا کرده بود پخش شد و برای بسیاری از بینندگان لحظات شاد وخوشی را ایجاد کرده بود .بطوریکه حتی اجرای ان توسط خواننده گروه رستاک که تاحدودی با اصل ونسخه اصلی قطعه به خوانندگی استاد فرجی (هنرمند وخواننده سرشناس لرستانی )که قبلا این آهنگ وقطعه را بازخوانی کرده بود نمی رسید اما به خوبی با بینندگان وشنوندگان  که آشنایی چندانی با موسیقی لری نداشتند ارتباط برقرار کرده است .در همین ایام در سریال "پایتخت" که حرف وحدیث هایی بهمراه داشت ،نیز تیتراژ پایانی اش نیز تلفیقی از سازهای سنتی منطقه خراسان ومازندران پخش شد که انهم بااستقبال بینندگان همراه شد.

حال بنظر میرسد موسیقی محلی و سنتی ما در سراسر کشور ظرفیت اجرا ومعرفی وپتانسیل بالقوه ای دارد که باید دست اندرکاران صدا وسیما از این ظرفیت باتوجه به استقبال خوب بینندگان وشنوندگان  از آن بهره برداری نموده  واز خلق آثار فاقد جنبه های هنری و... اجتناب ورزند.....